جان ِ من و سید علی ...

تازه فهمیده ام چرا دیوانه ات هستم چنین

خوانده در گوشم کسی قبل از اذان نام تو را

.

.

امیر حسین و نعم الامیر ...

چه استراحت خوبی است در جوار خودم
خودم برای خودم با خودم کنار خودم

همین دقیقه که این شعر را تمام کنم
از این شلوغ ِ شما می روم به غار خودم

به سمت هیچ تنم را اشاعه خواهم داد
به گوش او برسانید رهسپار خودم

چه لذتی است که یک صبح سرد پاییزی
کنار پنجره باشم در انتظار خودم

گلی نزد به سرم زندگی اجازه دهید
خودم گلی بگُذارم سر مزار خودم

اگرچه این همه سخت است نازنین بپذیر
دلم به کار تو باشد سرم بکار خودم

شعر :احسان افشاری

امیری حسین و نعم الامیر ...

میگن یه جاهایی توی این دنیا هست ...

که تا نرفتی نمیدونی چیه ...

دارم فکر میکنم من این همه سال عمرم چطور تونستم دوام بیارم ...

آقا ممنونم ازتون که منو طلبیدین  ...

یه بنده ی روسیاه ...

که تو کل ِ دارایی زندگیش جز خواستنتون هیچی نداره ...

حرم حضرت پدر امیرالمومنین ...

کربلا ...

بین الحرمین ...

 

الله اکبر ...

میگن بهشت توی یه دنیای دیگست ...

بهشت همین جاست ...

روی خود ِ خود ِ خود ِ زمین ...

حالم شبیه به هیچ حالی نیست ...
.
.
چهار شنبه ...7مین روزاز 11مین ماه از سال یکهزار و سیصدو نودو چهار ...



بین الجنتین ...

ـــ هرجایی که قدم میگذاشتیم به هم نگاه میکردیم و از هم میپرسیدیم ما واقعن الان اینجاییم ؟؟؟

ـــ هرجایی که توی بهشت نفس کشیدم یاد و نایب الزیاره تمامی بزرگواران بودم ...

ـــ اللهم به حق بانوی دو عالم به حق صاحب نامم هردلداده ایی که تا حالا طلبیده نشده به بهشت راهیش کن برای یه بارم که شده ...

ــ شاید باورتون نشه چون کسی باورش نمیشد

ولی چهارشنبه 7 بهمن ماه کربلا برف اومد و منی که تاحالا تو عمرم برفو ندیدم بلاخره چشم به جمال برف منور شد اونم کجا ؟؟؟ کربلا ...

......

من به تو مبتلام ...

والحمدالله رب العرش العظیم ...

یازهرا ...

« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحقهم  اجمعین »

  « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»

زکودکی به تو مبتلا شده ام ...

آقا ...

مسافرم ...

همیشه اولین اتفاقا ...

اولین خواست ها ...

اولین قسمت ها حال ِ خوب ِ خاصی داره ...

اولین بار که چشم باز می کنی و ...

وجهانی با تموم ِ اتفاقای خوب و نا خوبی که قراره برات بیوفته روبرو بشی ...

اولین بارکه برات اسم انتخاب می کنن ...

اولین بار که نامفهوم کلماتی رو میگی ...

اولین قدم هایی که برمی داری و مامان بابا کلی برات ذوق می کنن ...

اولین جشن تولد ...

اولین بار که بامامان یا بابا نماز میخونی ...

اولین بارکه مامان برات یه چادر گلدار خوشکل میگیره ...

اولین بار که وارد مدرسه میشی ...

اولین بار که برات جشن عبادت میگیرن و حس می کنی که داری توی دنیای بزرگ ترا قدم میزاری ...

اولین بار که روزه میگیری ...

اولین بار که به عنوان رای اولیها رای دادی و خودت انتخاب کردی ...

اولین اتفاق خواستنی ...

اولین بار که وارد مکانی ناب میشی که اکسیژنش با تموم ِ اکسیژنای عالم فرق می کنه ...

اولین بار که اعتکاف شرکت می کنی ...

اولین بار که ...

توی زندگی یکایکمون اولین ها بهترین و ناب ترین لحظه هایی هستن که اتفاق افتاده و میوفتن ...

ویک سری اولین ها حالشون ...هواشون ...نیروشون به قولی انرژی که به آدم میدن نوعش با همه چی فرق می کنه ...

یک سری اولی ها هستن که جنسشون به همه ی اولیا فرق داره ...

ناب ِ ...

خالص ِ ...

بِکر ِ ...

اصلن فقط و فقط حس و احساسشون ماله خود ِ خود ِ خود آدم ِ ...

وآدمی برای حالی خوب و نابی که قراره توش نفس بکش ِ دل دل می کنه و بیتاب ِ و ...

انگار حالی شبیه به هیچ حالی ...

حسی شبیه به هیچ اتفاق ِ تکراری ...

خواب و بیداری ...

میخوای باور کنی اما ...

مسافرم ...

بلاخره بعد از این همه عمری که از خدا گرفتم آقا منو طلبیدن ...

من ِ بنده ی روسیاه رو ...

بلاخره بعداین همه حسرت و التماس دعا گفتن ها ...

منم مسافر ِ بهشتم ...

جایی که شبیه به هیچ جایی نیست ...

هرکی رفته بهم میگه فقط از لحظاتت و تموم ِ آناتت خوب استفاده کن ...

مسافرم ...

دیار حضرت ِ عشق ...

کربلا ...

واین اولین اتفاق  واولین باری است که اللهم مرا بیش از پیش عاشق و منت دار خود کرده ...

اولین ها همیشه خاطره انگیزن ...

إن شاءالله صبح روز یکشنبه 94/11/4 مسافر نجف و کربلا هستم ...

و با بی لیاقتی کامل نائب همگی خواهران و برادارن بزرگوارم ...

والحمدالله رب العرش العظیم ...

یازهرا ...

« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحقهم  اجمعین »

  « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»

بسم الله الرحمن  الرحیم ...

سلام ما زنده ایم ...:)

چقده دلمان تنگ اینجا شده ...

مغزمان از امتحانا پوکید گفتیم یه  زنگ تفریح بدیم و ...

.

.

.

زندگی یعنی امتحانات رگباری ...

.

این چند روزه اهواز بارون ِ محشری داشت بحمدالله ...

.

خبر ِ خوبی برای خودم دارم الهی الحمدالله ... :) ...

خبر که چه عرض کنم ...

حالی خوب ...

خدایا خودت عاقبت ما و امتحانای مارو ختم به خیر کن ... الهی آمین ...

.

طلبگی عالمی دارد که مپرس ...

.

خون یه فرشته روی چادر ...

پر رنگ تر از تموم ِ خوناست ...

.

ومن الله التوفیق ...

بانو ...
میدانی ؟
عطر ِ چادرت ...
کوچه وخیابان و شهرم را پرکرده است ...

بانو ...
می دانی ؟
میراث ِ ـــــــ مادرـــــــ را که به سر می کنی ...
آسمان هم به حال ِ زمین غبطه می خورد ...

بانو ...
می دانی ؟
سیاهی چادرت عِطر ِ عفاف می دهد ...
عِطر ِ پاکی ...
ومعصومیت ...

بانو ...
می دانی ؟
عفاف و نگاه ِ به زمین دوخته ات مرا هم طاهر می کند ...
مرا هم عفیف تر ...

بانو ...
می دانی ؟
میراث ِ ـــــــ مادرـــــــ را که به سر می کنی ...
مرا هم مسلمان تر می کنی ...

یازهرا ...

« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحقهم  اجمعین »

  « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»

السلام علیک یا اباعبدالله ...

شعرهایم همگی درد فراق است ببخش

صحبت از کربُ بلایت نکنم ،می میرم ...

شعر: محمد جواد شیرازی

.

.

.

دیروز تامرز چذابه رفتیم ...

لحظه هایی خواستنی ...

کلی حسرت خوردیم و از دور سلامی دادیم به آقا و برگشتیم ...

خوشا به سعادتت مسافر ...

« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحقهم  اجمعین »

  « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»

هر بار نامت را نوشتم ...

از برگ های کاهی کاغذ

                 گل های نرگس سر برمی آورند ...

زیباتر از روییدن شوق ...

درباغ دلتنگی ...

رنگین تر از نوروز ...

درفصل بی رنگی ...

              هر بار نامت را نوشتم

                              احساس کردم در بهشتم ... 

شهاب

اللهم عجل لولیک الفرج ...

مسافران کربلا ... اربعینی ها ملتمس دعا ...

قبول باشه و گوارای وجودتان ...

خیلی وقته به وبم سر نزدم ...

اینقده تو حوزه باید درس خوند که وقت کم میارم ...

ولی حوزه یه جای خیلی خیلی خواستنیه ...

« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحقهم  اجمعین »

  « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»